جدول جو
جدول جو

معنی غوز بال - جستجوی لغت در جدول جو

غوز بال
فنی در کشتی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

از قرای ناحیۀ رستم از نواحی فارس، (جغرافیای مفصل غرب ایران ص 289)
لغت نامه دهخدا
(زَ)
بچه مرغی که پرهای نوبرآورد و آن پرها بعینه مثل سوزن و خار باشد و آنراسیخ پر نیز گویند. (آنندراج) (از غیاث) :
به مرغانی که سوزن بال دیده
که جز اشک شرر دانه نچیده.
حکیم زلالی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(زِ)
روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند:
علی عالی اعلا که چوب حاجب او
سر ینال و تکین را بروز بار شکست.
سنایی (از آنندراج).
روز بار تو سود کرد جهان
تا جهان است روز بار تو باد.
؟
لغت نامه دهخدا
تصویری از غوز دار
تصویر غوز دار
کوژ پشت خمیده پشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوی بال
تصویر قوی بال
نیودل مرغی که دارای بال محکم و نیرومند است، دلیر باجرات
فرهنگ لغت هوشیار
نام فنی در کشتی لوچو غاز وال
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی جنگلی واقع در شرق روستای کدیر نوشهر
فرهنگ گویش مازندرانی
یک دانه گردو، گردوی درشت
فرهنگ گویش مازندرانی
دهکده ای از دهستان بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی
بادی که به هنگام روز و در حاشیه ی رودخانه وزد
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی از توابع شهرستان گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
مرزهای کوچک و بزرگ کشت گاه، نام آبادی از کاری پی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی